دراز بدقواره

پارسال با یک نخاله‌ایی توی مدرسه آشنا شدم و توی درس فلسفه یکبار باهم همگروهی شدیم که توی اون زمانی که باید باهم کار میکردیم من چند باری از دست خودخواهی این دختر نزدیک بود خون بالا بیارم و سکته کنم.
امروز دوباره باهم همگروهی شدیم. گند زد به روزم. 
باورم نمیشه. باورم نمیشه. اینقدر خودخواه؟ اینقدر عوضی و خودبین و خودپسند و...؟


۲ موافق ۰ مخالف

🙂

اگه یک روزی معجزه شد و تونستم برگردم، محکم بغلت میکنم و همه چیزایی که تجربه کردم رو توی یک جمله برات خلاصه میکنم
عزیزم آروم بگیر، فردا هیچ خبری نیست. 

#مهای تو
۳ موافق ۰ مخالف
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان